؟
یعنی اسم اینایی که من نوشتم مینیماله ؟!!!!
۱.
چشمم را باز میکنم و از ان گوشه ی گوشه به ساعت خیره میشوم .ساعت چهار است .فقط ده دقیقه از دفعه قبلی که به ان نظر انداخته ام گذشته .خنده ام میگیرد .از رفتنش تااخر عمر چند بار دیگر این ساعت را نگاه خواهم کرد ؟
۲.
نگاه از اون برمیگرم و به بیرون خیره میشوم .خیلی تلاش میکنم که از شکستن سدی که پشت چشمانم در حال ترک برداشتن است جلوگیری کنم ؛توانم را بریده و قلبم از شدت فشار وارده در حال متلاشی شدن است چه راحت وساده حرف میزند "من دوستت دارم"پس دل من چه میشود ؟یعنی کجاست؟
+ نوشته شده در ۱۳۸۶/۰۳/۰۲ ساعت ۱۰ ق.ظ توسط الاهه
|